اخبار روز سینما

مروری بر اظهارات مهم اکبر عبدی به بهانه تولد این هنرمند محبوب عبدی: با همه بزرگان کار کرده ام اما دلم برای همکاری با کیمیایی تنگ شده است.

ما در مورد یک، دو روز، یک سال یا دو سال صحبت نمی کنیم. ما در مورد ده یا بیست سال صحبت نمی کنیم. ما در مورد یک کمدی اصیل و با طنز ریشه دار صحبت می کنیم. چهره ای که چهل سال است نامش شنیده می شود ما را به لبخند می اندازد. اکبر عبدی سال هاست که خود را در عرصه بازیگری ثابت کرده و با چهره گرد و لحن شیرین و خنده های دلچسب محبوبیتی ماندگار پیدا کرده است. دیگر نیازی نیست به خودتان فشار بیاورید و مهارت های بازیگری خود را در کنار دیگر کمدین ها بسنجید. امروز 4 شهریور سالروز تولد اکبر عبدی است و به مناسبت این روز به بیانات مهم او درباره گذشته، نقش های تاثیرگذار و کارگردانان مشهوری که با آنها کار کرده است می پردازیم.

به گزارش پی ام آپ، اکبر عبدی در سال های بازیگری مصاحبه های زیادی انجام داده است. نکات مهمی را از گفتگوهای او با همشهری، بانی فیلم و هفت صباح جمع آوری کرده ایم.

نقطه ورود کمدی | 14، 15 سالم بود، بعد از مدرسه به لاله زار می رفتم و در یک تئاتر کمدی بازی می کردم. در 17 سالگی در نمایشی در «تئاتر شهر» به عنوان ارتش سیاه روی صحنه رفتم. یادم هست در آن نمایش استادانی چون «رضا ژیان»، «پرویز پورحسینی» و «جورجیا سیروس» اجرا کردند که همگی مرحوم بودند.

اولین قرار گرفتن در معرض تلویزیون. | روزی که پدرم یک تلویزیون سیاه و سفید خرید، من آنقدر هیجان زده و خوشحال بودم که شب پاهایم را با ملحفه به ته تلویزیون بستم. چون می ترسیدم پدرم از ترس نتوانم آن را بگیرد و برگرداند.

زندگی با افزایش وزن | یادم هست از همه بچه های محله و خانواده چاقتر بودم و بچه ها به من می گفتند «اکبر گامبو». یک روز به مادرم گفتم: چرا به من گفتی اکبر گامبو؟ گفت تو فقط اکبری هستی. ولی چون چاق شدی بهت میگن گامبو.» دوباره گفتم: «چرا چاقم کردی؟» بنده خدا دیگه چیزی نگفت ولی احتمالا از بچگی بعد از خوردن شیر هم خوردم. تابه گربه .

صحنه احساسی از فیلم مادر | غلامرضایی در فیلم «مادر» نگاهی داشت که از همه، حتی دیوارها و آدم ها می گذشت. در صحنه ای از فیلم غلامرضا چادر مادرش را می بوسد و این فکر من بود. حاتمی دوست داشت در فیلم صحنه عشق مادر و فرزندی باشد اما نگران بود که اگر غلامرضا مادرش را در آغوش بگیرد این قسمت قطع شود. اما این ایده چیزی بود که او گفته بود در تمرینات فاش نمی کند و یک بار برای همیشه در طول فیلمبرداری فاش می کند. وقتی چادر را بوسیدم و رهایش نکردم حس کردم مثل آبشار روی سرم افتاد. همه پشت دوربین گریه می کردند.

اکبر عبدی به همراه امین تارخ در نمایی از فیلم «مادر» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای این نقش شد.

همکاری با علی حاتمی | علی حاتمی زندگی را بی نهایت دوست داشت. او را شاعر سینما می نامیدند چون دیالوگ های خودش را داشت. دکور صحنه و اکسسوری های استفاده شده توسط او نیز متعلق به او بود و حتی در انتخاب لباس بازیگران نیز طبق سلیقه خود عمل می کرد. در فیلم دلشدگان لباس نوازندگان در واقع پرچم ایران است و در وسط آن نماد قلب به معنای عشق است. اینها چیزهایی است که شاید هیچکس نفهمد.

مروری بر اظهارات مهم اکبر عبدی به بهانه تولد این هنرمند محبوب عبدی: با همه بزرگان کار کرده ام اما دلم برای همکاری با کیمیایی تنگ شده است.
اکبر عبدی در کنار زنده یاد مهری ودادیان در نمایی از فیلم دلشادگان

طبل زدن بر عاشقان | می توانم بگویم که من چیزها را ذاتا می دانستم. وقتی من را به عنوان معلم استخدام کردند، در عرض نیم ساعت او عصبانی شد زیرا فکر می کرد من کار را بلدم و او را سر کار گذاشتند! بعد از این اتفاق معلم علیزاده به من گفت که حتی نیازی به خرج هم نیست، از معلمی می خواهم که کار را خودم به تو آموزش دهد چون استعداد بسیار خوبی در این زمینه داری. خلاصه به دلیل مشغله کاری زیاد انجام ندادم و بعد نتوانستم به این سمت بروم.

مروری بر اظهارات مهم اکبر عبدی به بهانه تولد این هنرمند محبوب عبدی: با همه بزرگان کار کرده ام اما دلم برای همکاری با کیمیایی تنگ شده است.
اکبر عبدی می گوید که قرارداد بازی در فیلم «آی ایران» را بدون خواندن فیلمنامه امضا کرده است.

درخواست ناصر تقوایی | او قرار بود در سریال «میرزا کوچک خان» نقش احمدشاه را بازی کند. زمانی که قرارداد بستم، ایشان کارگردان بود، اما بعد گفتند آقای افخمی این سریال را می کند. من هم پیش پرداخت را پس دادم و گفتم این کارگردان را نمی شناسم. من بازی نکردم یک روز استاد اسکندری زنگ زد و گفت استاد تقوایی ما را برای شام دعوت کرده است. رفتیم منزل ایشان گفتند به آقای ارجمند یک فیلم بدهکار هستم و الان یک فیلم به شما بدهکارم. ارجمند گفت که قرار بود میرزا کوچچ خان را بازی کند اما نشد، بعد آدرس تقوایی را گرفتند و به آقای افخمی دادند. تقوایی گفت: من بدهی ام به ارجمند را به «کاپیتان خورشید» دادم، حالا این سناریو را بخوانید تا بدهی ام را به شما بدهم، فیلمنامه را نخواندم، قرارداد سفید فیلم «آی ایران» را بستم. بعد از آن فیلم فهمیدم سینما یعنی چه و کارگردانی یعنی چه.

دلم برای همکاری با مسعود کیمیایی تنگ شده است | من خیلی دوست دارم با مسعود کیمیایی کار کنم چون او داستان آدم هایی را تعریف می کند که من از آنها دور نیستم. من هم پسر شوش، مولوی، چهارراه سیروس و… هستم و ریشه ام همین است، اما هنوز برای کار با هم نیامده ایم. هم او و هم استاد بیضایی در کارنامه من گم شده اند.

تعریف بیضی از عبدی | با بهرام بیضایی برای فیلم «چه کسی رئیس جمهور را کشت» قرارداد بسته بودم و 50 دقیقه برای او جلوی دوربین کار کردم. بعداً به من گفت که فیلم آن تست را زیاد می بینم و در مورد من گفت که من بازیگری هستم که فقط 15 درصد بی پوشش هستم. این کلمه برایم خیلی ارزش داشت و آنقدر ورم کرده بودم که نزدیک بود ترکیده باشم!

تمایل به همکاری با ده نمکی | مسعود ده نمکی هر بار که این نقش را بر اساس حضور تو نوشتم به من گفته است. اعتقاد شخصی او این است که کدم اکبر برای فیلم من خوب است! به همین دلیل است که امیدوار است به پروژه بیاید. وقتی می بینم داستان خوب است چرا قبول نکنم؟ وقتی فیلم «خراجی ها» نقش درخشانی به نام بایرام دارد یا وقتی «مراجیه ها» مرا به یاد برادرم می اندازد، چرا پیشنهاد ده نمکی را نپذیرم؟

مروری بر اظهارات مهم اکبر عبدی به بهانه تولد این هنرمند محبوب عبدی: با همه بزرگان کار کرده ام اما دلم برای همکاری با کیمیایی تنگ شده است.
اکبر عبدی در نقش مادر «رضا» در نمایی از فیلم «خواب می بینم».

نقش یک پیرزن را بپذیرید. | سعی می کنم همه نقش هایم را زندگی کنم نه بازی. به آقای عطاران گفتم: من پیرزن می شوم و در خیابان راه می رویم. اگر مردم متوجه نشدند، من با شما قرارداد می بندم. کار آقای جیرانی را هم بازی کردم چون آزمون ما در کار آقای عطاران موفق بود.

سخت ترین نقش: بازیگر | تقریباً در هیچ یک از نقش هایم خودم نبودم. در مورد بازیگر زن می‌خواهم بگویم که سخت‌ترین کار برای یک بازیگر این است که به او بگویند خودش را بازی کند. چون وقتی دوربین روشن می شود، بازیگر با ژست از خودش دور می شود. در فیلم «بازیگر» نباید احساس می کردم که دوربین روشن است، یعنی باید خودم جلوی دوربین می رفتم.

آوین احمدی

آوین احمدی هستم سردبیر و مدیرمسئول رسانه بازتاب آنلاین که سعی میکنم آنچه در ایران و جهان میگذرد را برای شما در این وبسایت به اشتراک بگذارم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا