دستگیری قاتلان یک سرهنگ بازنشسته و اعتراف پس از 3 ماه! / روایتی از یک قتل!

به گزارش پی ام آپ، روزنامه ایران نوشت: در تحقیقات مشخص شد مرد مجروح با چاقو علی اصغر فرزام، سرهنگ بازنشسته فرجا و کارشناس تصادفات مرکز کارشناسان دادگستری است بوده است که ساعاتی بعد در اثر ضربات متعدد جان باخت.

پس از مرگ سرهنگ بازنشسته، کارآگاه قتل و بازپرسان شعبه دهم پلیس آگاهی پایتخت دست به کار شدند.

دومین قربانی این پرونده مردی میانسال به نام موسی بود که 16 ضربه چاقو خورده بود و چند روز پس از مبارزه با مرگ و بهبودی در بخشی از تحقیقات گفت: چندی پیش با یک خودرو تصادف کردم. دو مرد میانسال بودند که به دلیل اعتراض به رانندگی من بعد از تصادف پیاده شدند و با هم مشاجره کردیم. پس از این درگیری، راننده به نام هرمز و برادرش از من شکایت کردند. در این دو ماه پیگیر دعاوی بودم و دادگاه برای بررسی موضوع و تعیین مقصر کارشناس تعیین کرد و سرهنگ علی اصغر فرزام از اعضای کانون کارشناسان دادگستری دادگاه را به همراه من به راهی صحنه تصادف کرد. روز حادثه با سرهنگ فرزام در آنجا قدم می زدیم که ناگهان عده ای به ما حمله کردند و با چاقو به ما ضربه زدند و ما را مجروح کردند.

بر اساس اطلاعاتی که مرد میانسال به تیم تحقیقاتی ارائه کرد، این فرضیه مطرح شد که مردان خشن احتمالاً با طرف دیگر درگیری در ارتباط بودند. بررسی دوربین های مداربسته اطراف صحنه تصادف و بررسی های تکمیلی منجر به دستگیری 9 مظنون این نزاع مرگبار شد. اما هر یک از متهمان در تحقیقات، دیگری را مقصر قتل دانستند و مدعی شدند که ضربه به سرهنگ بازنشسته کار او نبوده بلکه کار همدستانش بوده است.

تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه سرانجام متهم اصلی پرونده به نام شهرام که از بستگان همان راننده طرف درگیری بود لب به اعتراف گشود و به جنایت اعتراف کرد. پس از اعتراف شهرام به قتل، وی و همدستانش در حضور بازپرس، بازپرسان پلیس آگاهی دهم و کارشناسان شناسایی در محل درگیری مرگبار، صحنه جنایت را بازسازی کردند.

متهمان با دستور کارآگاه شهرری در اختیار کارآگاهان قرار گرفتند و تحقیقات ادامه دارد.

صحبت با متهم

چرا این جنایت را کردی؟
من نمی خواستم کسی را بکشم. او به طور تصادفی وارد مبارزه ما شد و به طور تصادفی کشته شد. ما نمی دانستیم که او یک سرهنگ بازنشسته و کارشناس تصادفات است. فکر می کردیم از اقوام موسی،ّ است.
اصلا چه شد که نقشه درگیری کشیدید؟
ماجرا به تصادفی مربوط می‌شود که چند وقتی پیش رخ داد. یکی از خویشاوندان ما با خودروی یک آقای به نام موسی تصادف کرد. در لحظه تصادف، او توسط راننده مورد ضرب و جرح قرار گرفت و با چاقو زخمی شد. خانواده‌ی ما شکایت کرد. اما برای ما افت داشت که یک فرد  ازخانواده‌ ما در خیابان کتک بخورد. همه از ما و خانواده ما حساب می برند و نام ما را تریلی نمی تواند بکشد. نمیتوانستیم منتظر بمانیم که قانون حق فامیلمان را بگیرد و باید خودمان دست به کار می شدیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه وقتی موسی و مقتول از دادسرا خارج شدند با سه دستگاه خودروی پژو 206، پارس و 405 به دنبال آنها رفتیم. وقتی به مکانی ساکت و مناسب رسیدند برای جلوگیری از فرار موسی با یک ماشین از جلو راه را بستیم و دو ماشین دیگر پشت و کنار ماشین موسی سوار شدند و بعد با هم درگیر شدیم. در این حادثه موسی 16 بار چاقو خورد، اما فقط یک بار به سرهنگ بازنشسته ضربه خود، اما متأسفانه آن یک ضربه باعث مرگ او شد.
ظاهرا پارسال هم دعوای مرگبار داشتی؟
بله، اما من در آن پرونده بی گناه شناخته شدم. در این مورد با مرد جوانی بر سر خرید ملک درگیر شدم. این تفاوت باعث شد چاقو بگیرم و به او آسیب بزنم. بهروز را به بیمارستان بردند و من هم دستگیر شدم. یک ماه بعد بهروز فوت کرد و چون پزشکی قانونی علت مرگ را سکته مغزی تشخیص داد، از اتهام قتل تبرئه و با ارائه مدرک آزاد شدم. فکر نمی کردم امسال چنین اتفاقی بیقتد و من تا آخر عمر عذاب وجدان کشتن یک انسان بیگناه را خواهم داشت.