اخبار روز

چرا اقتصاد ایران به این وضعیت رسیده است؟

توجه: این خبر با عنوان : چرا اقتصاد ایران به این وضعیت رسیده است؟
که اکنون درحال مطالعه آن هستید به نقل از رسانه اقتصاد نوشته شده است

پی ام آپلود- اخیراً یک مناظره اقتصادی در برنامه «جهان آرا» شبکه افق پخش شد، جنجالی و در کان ون توجهات قرار گرفته است. مناظره‌ای که در یک سوی آن، موسی غنی نژاد، فارغ‌التحصیل اقتصاد دانشگاه سورب‌ون فرانسه و مدافع اقتصاد آزاد اقتصادی و رقابت‌های اقتصادی بود و در دیگر سو، مسعود درخشان، درس‌خوانده مدرسه لندن و شناخته‌شده به رشته‌هایی تحت عنوان معارف اسلامی و در رشته‌های مختلف است. دانشگاه امام صادق (ع).

این مناظره جنجالی، واکنش‌های را به همراه داشت. در میان رسانه ها نیز تعبیرهای خاصی از آن ارائه شد. مانند «تقابل علم و ایدئولوژی» و «جدالخرافات و ایده‌الیسم». در چند روز گذشته، بازار جدال بر سر مطلوب پنداشتن یکی از طرفین حاضر در مناظره آ نقدر داغ بوده است که از دیدگاه و اصول محوری مطرح شده سوی غنی‌نژاد و درخشان، تا حدود زیادی فراموشی داده شود.

این که هر یک از این دو چهره شناخته شده اقتصادی است چه می گویند؟ بی‌نظمی و مسئله را در چه دیدند؟ و راه حل را در چه میبینند؟ فرارو در بررسی این پرسش‌ها و کلیدواژه‌گانی که این دو اقتصاددان در برنا مه جهان‌آرا مطرح می‌کنند، با وحید شقاقی‌شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده‌اند. در این گفتگو، مهم‌ترین مخاطب‌ها یا ایده‌های کلیدی، غنی‌نژاد و درخشان مورد بحث و قرار گرفتن است.

*آیا علت مشکلات اقتصادی موجود در ایران مسئله ساختاری بوده است و عدم تحول در ساختار اقصای مشکلات موجود را ایجاد کرده است؟

مشکلات اقتصادی ایران از دهه ۵۰ شروع شده است. یعنی زمانی که درآمدهای نفتی رشد فوق‌العاده‌ای داشت. این رشد درآمدها باعث شد که نهادها و ساختار اقتصادی ایران منسجم شکل نگیرند و یک نظام شبه مدرن با حکمرانی نامطلوب اقتصادی به وجود آمد. به دست آوردن این حکمرانی نامطلوب اقتصادی ظهور یک دولت رانتیر وابسته به درآمدهای نف تی بود که این امر تورم شدید در اقتصاد ایران را همراه داشت. در نهایت مسائل اقتصادی نیز یکی از عوامل مهم سقوط نظام پهلوی است.

بعد از انقلاب تلاش‌ها برای رهایی از دولت رانتیر صورت گرفت، اما همچنان این نظام اقتصادی معیوب به درآمدهای نفتی تداوم پیدا کرد. در کنار اقتصادی رانتیری، نظام بانکی غیرپاسخگو و یک ساختار معیوب غیر بانکی شکل گرفت که نتیجه آن به تیرگی سرمایه مالی در اقتصاد ایران شد. وقتی ما مشکلات را در اقتصاد کلان بررسی می‌کنیم، متوجه تصمیم‌های معیوب می‌شویم. در این بین تورم یک مشکل ساختاری است و تا زمانی که تغییر کند درست نمی شود.

*آیا عدم تحول در اقتصاد کشور در عدم وجود روحیه انقلابی بین ما وجود دارد؟

واقیت این است که زمانی که ما یک تحلیل تاریخی و نهادی انجام می‌دهیم، درمی‌یابیم که درآمدهای نفتی مانع از اصلاحات ساختاری شده است. همه می‌دانند که جراحی اقتصادی هزینه دارد و بدون پرداخت آن حل نمی‌شود. ساده درآمد نفتی در اقتصاد ما یک مسکن عمل می‌کند که این خود به عاملی برای حل نشدن مشکلات اقتصادی اقتصادی تبدیل شده است.

زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند. مشکلات اقتصادی ظهور و گستره بیشتر می شود. دولت‌ها از اصلاحات ساختاری گریزان هستند که این خود باعث ایجاد مشکلات ساختاری می‌شود. اگر جراحی اقتصادی را ۳۰ سال پیش شروع می‌کنیم، نسبت به امروز کم‌کردتر بود. این موضوع از نگاه انقلابی بودن دولت‌ها نباید تحلیل شود. چرا که یک نگاه ایدئولوژیک است.

*با توجه به وضعیت کشور، آیا ایستادگی و مقاومت اقتصادی در برابر آمریکا و قدرت‌های غربی برای جلوگیری از نارضایتی برای کشور است؟

اگر اقتصاد ایران به دنبال این است که مقاوت خود را افزایش دهد و در برابر تحریم‌ها قرار دهد، باید در مسیر رفع آسیب‌پذیری سوق قرار گیرد. تا زمانی که این آسیب‌پذیری‌ها رفع نشود، تحریم‌ها را بیشتر به مردم تحمیل می‌کند و از نظر اقتصادی ما را کاهش می‌دهد. اگر کشوری بخواهد مقاومت خود را افزایش دهد، ابتدا آسیب پذیری های خود را می دهد و یک اقتصاد مقاومت را شکل می دهد. تا زمانی که ما نتوانیم اقتصاد ایران را درون‌زا بسازیم و ساختاری را در جهت رفع آسیب‌ها انجام دهیم. مقاومت ما در برابر رخدادهای بین‌المللی و تحریم‌ها کم‌تر خواهد بود.

*تا چه اندازه تعدد بانک‌ها در کشور، عامل تورم و نقدینگی افسارگسیخته بود؟

رشد نقدینگی و واحد پولی از دو حوزه ساختار معیوب نظام بانکی و ساختار معیوب ب وجه کشور ایجاد می‌شود. این ساختار باعث ایجاد ناترازی بانک‌ها تشدید می‌شود و بسیاری از منابع و دارای بانک‌های ما منجمد می‌شوند. در نتیجه بانک‌ها مجبور به خلق نقدینگی شوند. اگر ما به دنبال کنترل رشد نقدینگی هستیم باید به اصلاح نظام بانکی و بودجه بپردازیم که ناترازی بانک‌ها و کسری بودجه خروجی آن‌ها است که هر دو باعث رشد نقدینگی و ترویج تورم می‌شوند.

*ادغام بانک‌ها، راه حل مشکلات فعلی کشور است؟

من معتقد به ادغام بانک‌ها نیستم و نظام بانکی ما باید رقابتی و شفاف باشد. ما در اقتصاد ایران بانکی کارآمد و رقابتی نداریم. ادغام بانک‌ها راه حل نیست، بلکه ساختار بانکی ما مشکل دارد. در دنیا بانک‌ها به دو دسته تجاری و سرمایه‌گذاری تقسیم می‌شوند. بانک‌های تجاری به ارائه خدمات بانکی می‌پردازند و بانک‌های سرمایه‌گذاری به سرمایه‌گذاری در اقتصاد هستند.

در اقتصاد ایران ساختار معیوب بانک‌ها یک بانک هر دو کار را با هم انجام می‌دهند. بانک‌ها با اختیار داشتن خلق نقدینگی به بنگاه داری بدون حساب و ک تاب اقدام می‌کنند که نتیجه آن جماد منابع و ناترازی بانک‌ها است. ادغام بانک‌ها راه‌حل نیست و باید قوانین تغییر کند و بانک‌های تجاری و سرمایه‌گذاری از هم جدا شوند. قوانین این دو بانک با هم متفاوت است.

*آیا سرمایه داری رفاقتی در ایران وجود دارد و چنین پدیده ای برای اقتصاد کشور مسلط شده است؟

نفت در این 50 سال نقش مهمی در اقتصاد ایران ایفا کرده است که این امر باعث می شود که نظام اقتصاد مقاومتی و شفاف شکل نگیرد. در نتیجه ما شاهد رقابت های نظامی در کشور نیستیم و به جای آن نظام سرمایه گذاری مالی از نوع انحصاری و شبه انحصاری حاکم است. این نظام سرمایه‌داری مالی بی‌محابا در اقتصاد ایران سرمایه‌گذاری کرده و اجازه می‌دهد رش‌د به بخش‌های اختصاصی و اقتصادی را از بین برده‌اند.

اقتصاد ایران از جنس شبه‌دولتی و از نوع سرمایه‌داری مالی و رانتی غیر شفاف است. تا زمانی که ساختار اقتصادی اصلاح شود این وضعیت بهبود پیدا نمی‌کند. باید در رقابتهای نظام اقتصادی اقتصادی تلاش کرد که مسیر اجرای سیاست را در اصل ۴۴ می‌گذرد. اهداف سیاست‌های کلی اصل 44 این است که بخش ویژه توانمندی و رقابتی در صحنه حض ور داشته باشد، اقتصاد به جلوی انحصار، شبه انحصار و انحصار چندنگ گرفته شود.

خوب اجرای این سیاستها به خوبی پیش نرفت. شاید اصلاح ساختار در جهت توسعه بخش تخصصی رقابتی می‌تواند راه حلی برای کاهش سرمایه‌گذاری مالی داشته باشد. واژه سرمایه داری رفاقتی از این جهت استفاده می‌شود که وقتی شما به اقتصاد شبه دولتی ایران نگاه می‌کنید متوجه حضور افراد می‌شوید که اجازه توسعه به بخش خ صوصی را نمی‌دهند.

*آیا مشکلات اقتصادی کشور ریشه در قانون اساسی متاثر از افکار چپ دارد؟

قانون اساسی در آن زمان است که نگارش برگرفته از اقتصاد دولت و ملت بوده است. چپ در فصول قانون اساسی وجود دارد، اما همان قانون اساسی رهبر معظم انقلاب به سیاست‌های کلی اصل 44 را ساختند. سیاست‌های کلی اصل ۴۴ با هدف یک انقلاب اقتصادی از همان قانون تصویب شد، اما تغییری در اقتصاد ایران به وجود نیامد و همچنان تمرکز دولت مرکزی در کشور م اغالب است.

به نظر من فقط قانون اساسی نیست و تفکر حضور دولت، دست درازی دولت و نگرش دولت و ملت در اقتصاد نیز مسئله است. همچنان با وجود سیاست‌های اصلی 44 سال بعد از گذشت 16 سال انتظار مقام معظم رهبری در بخش خصوصی حاصل نشد و حتی حتی مردمی سازی اقتصادبه نپیوست.

*بدهکاری بانک‌ها به بانک مرکزی تا چه اندازه متاثر از سرمایه گذاری انحصاری است؟

به دلیل حاکمیت سرمایه‌داری مالی، بانک‌ها بی‌محابا دست به بنگاه داری و سرمایه گذاری مستقیم زدند. نداشتن تخصص لازم در این زمینه باعث می‌شود که عمده منابع بانک‌های ما منجمد شود و از آن استفاده شود. این امر باعث ناترازی بانک‌ها در نتیجه بانک‌ها به گرفتن پول از بانک مرکزی شدند. تا زمانی که جلوی سرمایه مالی غیرشفاف را نگیریم همین وضعیت ادامه پیدا می‌کند.

مسیر اصلاحات اقتصاد ایران از اصلاحات ساختاری در جهت توسعه بخش خصوصی می‌گذرد. تا زمانی که نهادهای مختلف در قالب شبه دولتی و قدرت‌های دیگران در اقتصاد ایران در نگر انداخته باشند، این افراد می‌توانند در جهت توسعه بخش خصوصی و شفاف نخ واهند تغییر کنند. با اشاره به مقام معظم رهبری در خصوص بنیان‌داری نظام بانکی همچنان وجود دارد بانک‌ها به بنگاه‌داری ادامه می‌دهند. چون ذینفعانی در این مسیر وجود دارد که امکان شفافیت، اصلاح ساختار و حضور بخش خصوصی را نمی‌دهد. می‌توانم سرمایه‌گذاری رفاقتی را اینگونه تعریف کند: «سرمایه‌داری مالی‌ای که از سوی بانک‌های کشور بر اقتصاد ایران سیطره انداخته است.»

منبع: فرارو

تحریریه بازتاب آنلاین

من امیر هستم از کرمان و خیلی خوشحالم که میتونم از طریق بازتاب آنلاین صدای رسای اخبار ایران و جهان باشم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا